-
تولدم مبارک
چهارشنبه 22 آذر 1402 12:13
خب تصمیم گرفتم امروز خوشحال باشم. با فکر به این که زمستون داره از راه میرسه و زمستون سه تا اتفاق خیلی خوب داره که باعث میشه یکی از قشنگ ترین فصل های سال باشه.بله من زمستون رو از همه ی موقع ها بیشتر دوست دارم. بله بهرحال؛باورتون میشه وقتی که دی ماه بشه،بعدش میشه بهمن و بعدش اسفند و تولدِ من؟تولدِ جیگر طلای خودم میخوام...
-
عشق
چهارشنبه 22 آذر 1402 12:08
امروز به سرم زد یه سری تحقیقات انجام بدم درمورد عشق!گفتم بذار ببینم اصن عشق چی هست.. خب اینم شد نتایج تحقیقاتم.بله؛ اهم اهم. عشق سه تا عامل داره. منظورم اینه که شما باید دارای سه ویژگی باشید تا بهتون بگن عاشق و اگه یکی از این ویژگی ها نباشه، عاشق نیستید. ویژگی اول صمیمیت هست. حالتیه که به اون آدم از خصوصی ترین...
-
گاو
سهشنبه 21 آذر 1402 12:17
تقصیر خودمه. تقصیر خوده خرم. خود بیشعور احمق خر نفهمم. همش فیلم فیلم فیلم.... خجالتم نمی کشه. دختره ی احمق بیشعور نفهم خر. همش تقصیر خودمه. حالا هزار بار از این کوچه برو. وقتی ته ش بن بسته... تو هزار بار دیگه م برو.احمق. حالم از خودم بهم میخوره از ساعت 3.07 نصفه شب هم همینطور. از وبلاگم و از اسم گُلی،از چیزایی که توش...
-
…
سهشنبه 21 آذر 1402 12:10
میشه که یه روز اندازه یه ثانیه باشه و یه ثانیه اندازه یه روز باید تو موقعیتش باشی
-
آه ای وبلاگ خوبم
دوشنبه 20 آذر 1402 12:56
یکی از خوبیای وبلاگ اینه که هرچقد میخوای غر می زنی هیچکسم نمی گه دهنتو ببند چون اگه بگه شما میتونین بگین دوست عزیز این تویی که باید وبلاگ منو ببندی.. خب دیگه داشتم میگفتم. وبلاگ داشتن خیلی خوبه. کانال داشتن هم بد نیستا ولی وبلاگ یه چیز دیگه ست. اینکه یه صفحه ای رو با یه سری مقدمات باز کنی و بدونی که بعضیا اینجارو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 آذر 1402 19:12
دلم نمیخواد درمورد خودم با کسی حرف بزنم. اصلا دلم میخواد حرف نزنم. دلم میخواد دراز بکشم و به اون قسمت از کمدم نگاه کنم یه گوشه ش ترک خورده.نگاه کردن به اون قسمت باعث میشه به هیچی فکر نکنم. از دست بابا خیلی ناراحتم چون دو روزه منو مسخره ی حودش کرده!هی میخوام برم سنتورم رو بگیرم هی میگه نه من میرم میگیرم.خب برو دیگه!هی...
-
خسته ام
شنبه 18 آذر 1402 16:22
اونقدر احساس تنهایی میکنم که گاهی حس میکنم توی یه سیاهچاله ی عمیقم. دلم میخواد انقدر زور نزنم برای قوی بودن،برای قوی موندن.کاشکی یکی بود که بیاد زیر بازوهام رو بگیره و بگه من کمکت میکنم،پاشو با هم راه بریم.
-
اکس کیوز
پنجشنبه 16 آذر 1402 23:54
دنبال بهونه نباشین برای انجام ندادن کاراتون. این بدترین کاره.
-
شرلوک جونم
پنجشنبه 16 آذر 1402 15:28
5 دقیقه مونده تا کلاس دومم شروع بشه.کلاسای 45 دقیقه ای خیلی خوبن.زود تموم میشن. البته گاهی هم خیلی دیر میگذرن. کلا امروز خسته ام و از صبح با سردرد خیلی بدی بیدار شدم که همچنان ادامه داره. توی نیم ساعتی که بین کلاسام فاصله بود،شرلوک هولمز عزیزم رو خوندم و میخوام بگم جذابیتش 100/100 هست :) یعنی دلم میخواد این کلاسم تموم...
-
با اینا زندگیمو سر میکنم
چهارشنبه 15 آذر 1402 20:13
وقتی با ادمای دیگه درمورد ناراحتیات حرف نزنی،کمتر ناراحت میشی و ته نشین میشه همشون. وقتی یاد بگیری فقط خودت و خودت و خودت و خودت هستی که میتونی به خودت کمک کنی و نیازی به هیچ کسی نداری،اونوقت تحمل کردن برات راحت تر میشه. امروز اقای پست چی کتابم رو اورد و 5 صفحه ازش رو خوندم و نمیتونم بگم چه چیزیه لامصب.عسله :دی الانم...
-
چندتا چیز
چهارشنبه 15 آذر 1402 09:38
دیشب هم بد خواب شدم و رفتم توی هال خوابیدم.خوابای بد میدیدم. صبح با صدای مامان و بابا که سعی داشتن اروم با هم حرف بزنن چشمام رو باز کردم.درمورد من حرف میزدن.دلم براشوع ضعف رفت. تا اینستا رو باز کردم،عکس مراسم نامزدی دوست دوران باشگاه والیبالم رو دیدم.دلم پر از شکوفه شد و براش دعا کردم انتخابش درست باشه و خوشبخت بشه....
-
چکیده
سهشنبه 14 آذر 1402 09:43
شما اگر یه سری کارا رو نکنید و همش مثل همیشه زندگی کنید،اگر کتاب نخونید و مهارت های جدید یاد نگیرید،کم کم تبدیل به یک آدمِ حوصله سر بر میشید و آدمای حوصله سر بر اصلا گزینه ی مناسبی برای در ارتباط بودن نیستن.حداقل برای من که اینطوره. چرا کتاب جدیدم رو نمیاره این آقای پستچی؟
-
تلاش
سهشنبه 14 آذر 1402 09:38
آیا می دونستین که ما ( این ما یعنی من و همه ی دوستای فعال و با پشتکارم) چیزی به اسم استراحت نداریم؟ یعنی خسته که شدیم فقط نوع فعالیت رو تغییر می دیم. نه اینکه بشینیم به در و دیفال نگاه کنیم. اگه مثه من آدم تنبلی هستین و اکثرا حال ندارین پاشین وسیله مورد نیازو بیارید سعی کنید همه چی دورتون باشه :دی اینجوری دیگه موقع...
-
حرف دارم
سهشنبه 14 آذر 1402 09:25
اصلا مهم نیست چه زمانی کاری رو شروع میکنید.مهم اینه جوری شروع کنید که انگار خیلی وقته توی اون کار هستین.میشه توی یه مدت کم،اندازه ی کسی که چند ساله کاری رو برای سرگرمی انحام داده یاد بگیرید.حتی خیلی بیشتر.کافیه به دور و برتون نگاه کنید و ببینید چند هزااااار نفر ول معطلن! اون وقته که میفهمین هیچَم دیر نیست.هیچَم عقب...
-
لذت ابدی
یکشنبه 12 آذر 1402 23:34
من خیال پردازِ خیلی ماهری ام. اصلا عاشقِ بازیِ خیالم. بازیش اینطوریه که دراز میکشی و چشمات رو میبندی و بعد،هرچیزی که دلت میخواد رو تصور میکنی و از این دنیا رها میشی.وقتی دیگه خیلی حرفه ای بشی،با چشم های باز هم میتونی خیال پردازی کنی!یا وقتی یکی داره صحبت میکنه و تو حوصله ت از حرفاش سر رفته،میتونی تصور کنی؛هرچیزی که...
-
نصایح گُلی خانوم
یکشنبه 12 آذر 1402 21:45
فقط برای چیزی تلاش کنید که امید داشته باشید بهش. یعی مثلا اگر یک چیزی خراب شده،الکی براش تلاش نکنید؛چون به مرور هم سلامت روانتون رو از دست میدین و هم سلامت جسمتون رو. در ضمن،جایی تلاش کنید که متوجه تلاشتون بشن و قدردانتون باشه.(اگر نمیدونید،به پستی که درمورد قدردانی سخنرانی کردم مراجعه کنید ) خلاصه که همین.آفرین.
-
جذاب لعنتی
یکشنبه 12 آذر 1402 09:17
آقا صبح زود بیدار شدن خیلییی چیز خوبیه! مثلا من امروز 6:30 بیدار شدم.طبق چیزی که توی برنامه ی امروزم نوشته بودم،اول خودم رو بغل کردم؛محکمِ محکم و بعد به خودم یاداوری کردم که چقدر خودم رو دوست دارم.بعدش پرده ی اتاقم رو زدم کنار و رفتم آشپزخونه.پیشی خانوم برای اولین بار(منظورم اینه که خیلی کم این کار رو انجام میده)،دوید...
-
مرگ آرزو
شنبه 11 آذر 1402 21:13
یک سری احساس هایی در من از بین رفته یا شایدم هنوز از بین نرفته ولی داره کمرنگ میشه.دوتا احساس هستن!دوتا احساسی که همیشه در خودم حسشون میکردم و آرزوم بودن.حالا اما نمیتونم بهشون فکر کنم.اصلا نمیتونم. یک جایی در ضمیر ناخودآگاهم پر از تلاطم شده و در جدالم با خودم. نمیدونم.بهتره که همینطوری بهش بی توجه بمونم فعلا. +یه...
-
آدمای عجیب
شنبه 11 آذر 1402 21:09
وایت چاکلت خوردم امشب و یکم سنگینم کرد.البته نصفش ریخت روی صندلی ماشینم و گندکاری شد و مجبور شدم حسابی تمیزش کنم.ولی احتمالا دوباره دلم نخواد وایت چاکلت بگیرم چون یدونه ش برای من به تنهایی سنگینه. امروز توی آموزشگاه یه مامانه اومده بود و سر یکی از همکارا فریاد میکشید!فریادِ واقعی ها!یعنی جیغ میزد تقریبا.یارو دیوونه س...
-
بزرگترین ارزوی زندگیم
جمعه 10 آذر 1402 23:09
درسته ایرانی بودن و شرایط کشور ناراحتم میکنه،ولی حداقل خوبه که چینی نیستیم! چون اونا هیچ ارتباطی با دنیای بیرونشون نمیتونن داشته باشن..چون همه چی اونجا ممنوعه و خیلی کنترل میشن و فقط میتونن از اپ های خودشون استفاده کنن. امشب سوشی خوردم و خیلی خوشحالم. همه ی بچگیم ارزو داشتم که یه خواهر داشته باشم و مامان و بابام هم...
-
مجیک
جمعه 10 آذر 1402 00:35
دارم تمرین میکنم تا بدون نگاه کردن به کیبوردم،تایپ کنم.من خیلی سریع میتونم تایپ کنم،اما در نود و نه درصدِ مواقع دارم به کیبوردم نگاه میکنم که این کار غلطیه.قبلا یه سایتی داشتم که باهاش تمرین تند تند تایپ کردن انجام میدادم!ولی الان گمش کردم.شما میدونین کدوم سایت بود؟ و بعلهههههه!بدون این که به کیبوردم نگاه کنم،همه ی...
-
گُلی روی منبر می رود 3
جمعه 10 آذر 1402 00:30
نمیدونم این حرفم چقدر پایه ی علمی داره و یا چقدر درسته!اما فکر میکنم ویژگی مثل کنجکاوی رو میشه تقویت کرد توی آدم بزرگا. وقتی که ما کوچولوییم،این وظیفه ی پدر و مادرمونه که قوه ی کنجکاویِ ما رو تحریک کنن و بیدار نگهش دارن.با بازی ها،کتاب خوندن ها و کارای خلاقانه ی دیگه ای که اینجا جاش نیست بگم. ولی متاسفانه خیلی از پدر...
-
قدر بدونیم
جمعه 10 آذر 1402 00:21
آهنگی که این روزا باهاش زندگی میکنم رو براش فرستادم و نوشتم"قدرش رو بدون و دوسش داشته باش." بعد از این که پیامم رو ارسال کردم،با خودم فکر کردم "قدرش رو بدون"! چقدر قدر دونستن مهمه.چقدر قدر شناس بودن مهمه. آدمی که تشکر میکنه،آدمی که حواسش به محبت ها هست،آدمی که حواسش به حمایت ها و کنار هم بودن ها...
-
انسان بودن
پنجشنبه 9 آذر 1402 12:46
از دیشب که احساس درد و سوزش توی گلو و گوشم رو داشتم،خیلی کلافه بودم.سردرد و گلو درد همیشه منو خیلی کلافه میکنن.خیلی هم بی حوصله میشم. ولی صبح که بیدار شدم یه پیام دلگرم کننده داشتم که توش برام دعا کرده بود که ذره ای هم احساس مریضی نداشته باشم. و از اونموقع دلم گرم شده و حالم بهتره. به نظرم آدم وقتی دلگرم باشه،میتونه...
-
قرارمون یادت نره
چهارشنبه 8 آذر 1402 12:28
آقا چقدر صبح زود بیدار شدن خوبه ها! امروز که باید میرفتم دکتر،مجبور بودم 6:30 پاشم. خیلیییی وقت بود که این ساعت رو به خودم ندیده بودم! چقدر آدم حالش بهتره.چقدر همه چیز قشنگ تره! البته به شرطی که شبش کافی خوابیده باشی اون موقع از صبح،تازه داری همزمان با طبیعت بیدار میشی(طبیعت منظورم هر جنبنده و جانداریه کلاَ)؛همون موقع...
-
کمد آقای ووپی
چهارشنبه 8 آذر 1402 12:25
میدونی آدما چرا به کاراشون نمیرسن؟ چون اونا رو فقط توی ذهنشون دارن نه روز کاغذ! وقتی که ما یه چیزی رو میاریم روی کاغذ،اون موضوع مکتوب میشه و مغز ما فکر میکنه که خیلی مهمه و چون از چند تا حواسمون همزمان استفاده کردیم،توجه بیشتری بهش میکنه. یه دلیل دیگه ش هم اینه که وقتی کارامون رو فقط توی ذهنمون داریم،گم میشن! چون که...
-
روتین شب
چهارشنبه 8 آذر 1402 00:49
هر شب بعد از این که مسواک زدم،دستام رو با شامپو بچه ی خرسی گلرنگ میشورم و هی بو میکنم.بوی تمیزی میده.بوی بچگیام،خونه ی مادرجون. بعدشم کرم به دست و پام میزنم و خودمو ماچ میکنم و میخوابم. فردا باید زود بیدار بشم شب بخیر. خدافظ.
-
امروز
سهشنبه 7 آذر 1402 21:56
کلاسام بالاخره تموم شدن. چون دیشب ساعت 3 خوابیدم و صبح ساعت 9 بیدار شدم،همه ی روز رو کسل و خسته بودم. شاگردم "خورشید"،امروز گفت که سه ماه دیگه میرن کانادا.آه دلم براش واقعا تنگ میشه.این بچه و خانواده ش،مورد علاقه یِ منن.واقعا همه چیشون به جا و درسته.خونشون خیلی قشنگه.مامان و باباش خیلی قشنگن و خودش هم علاوه...
-
نکات طلایی
سهشنبه 7 آذر 1402 16:48
به این نتیجه رسیدم که تقریبا واسه هیچی نباید حرص بخورم و خودم رو ناراحت کنم! چند وقتیه که دارم تمرینش میکنم و موفق هم شدم.. یکی از راهاش رو هم میگم به شما.بعد از این که احساس کردید یه موقعیتی یا یه ادمی یا اصن هرچی،ناراحتتون کرده،یکی از اهنگایی که خواننده ی مورد علاقتون میخونه رو پلی کنین و کیف کنین. مثلا من همیشه...
-
گوربا
سهشنبه 7 آذر 1402 00:46
گربه ها جالبن! من مطمئنم اونا چیزایی رو میبینن که هیچ موجود دیگه ای نمیتونه ببینه! اونا خیلی باهوشن.خوب بلدن چیکار کنن..خیلی هم دنیا به کتفشونه! گربه ها فیلسوفن..فیلسوف های واقعی! امشب یه دیالوگ شنیدم توی یه فیلمی؛پسره به دختره گفت "به مرور زمان میفهمی که هیچ کاری نیست که بخاطر تو انجامش ندم.." و زیبا...