صبح ها زودتر از همیشه بیدار میشم و شب ها دیر تر از همیشه میخوابم.
از همون اولِ روز شروع میکنم به دویدن.
خوشحالم که دیگه قهوه خوردن باعث روانی شدنم نمیشه.یادته چجوری میشدم؟ضربان قلب بالا،تحریک پذیر و خشمگین..
دیگه آهنگ های غمگین رو میتونم گوش بدم بدون این که گریه م بگیره و میتونم ازشون لذت ببرم! حالا خیلی بیشتر از قبل علیرضا قربانی عزیزم رو دوسش دارم.
تپلی شدم. از همیشه تپلی تر.خیلی بهم میاد.هرکس منو میبینه میگه چقدر خوب شدی! راستش خودمم خوشحالم،چون صورتم دوباره جون گرفته،اما دوباره شکمم قلقلی شده؛چون وقت ندارم تمرین کنم.یه ماهه باشگاه نرفتم و فکر کردن به این موضوع عصبانیم میکنه. عوضش از فردا صبح ها میرم میدوم و برنامه ی جمعه ها هم که ایشالا از این هفته دوباره سر جاشه.
راه رسیدن یه هدفم سخت و پر پیچ و خمه. اما کفشایی که پوشیدم،کفشای آهنی هستن و مطمئنم خدا توی این راه بهم خیلی کمک میکنه.چون از اول و شروعِ مسیرم،همه چیز رو سپردم دست خودش و میدونم که هرچی خیر باشه رو سر راهم قرار میده.
خلاصه که اینجوری.
صبح باید ۶ بیدار بشم.
واااای نکنه خواب بمونم؟
شب بخیر.
امروز که گوگل رو باز کردم،بهم گفت:
inhale love , exhale gratitude
بیسیارم زیبا و نایس ^^
منتظرم مراجعم آنلاین بشه تا جلسه رو شروع کنم.
خدایا..به امیدِ خودت شروع میکنم هربار هر جلسه ای و هر کاری رو
جانی دپ توی فیلمِ Rain Man وااااقعا کراشه! آح گلبم.
یه عنکبوت اومد روی لباسم،گفتم عه عنکبوت..و با دستم گرفتمش و گذاشتمش توی باغچه.
دیدم یکی از بچه ها داره با تعجب نگاهم میکنه! گفتم چیه؟ گفت چه جالبی تو..به عنکبوت دست زدی!انتظار داشتم جیغ بزنی..
و همیشه بهم میگن «شیر زنی تو» :دی یا هروقت خیلی خوشون بیادد از یسری کارام،میشنوم که میگن«گلی مرده! مَرد!»
البته که من همش اصلاحشون میکنم و میگم مرد چیه؟من زنم.بعد سریع میگن اخ اخ اره..زنِ زن..شیر زن
فکر کنم همه از رعد و برق میترسن و فقط منم که مشتاقِ شنیدنِ صدای رعد و برقم و از شنیدنش ذوق میکنم.
بهرحال منم خدا افریده :دی
تپلی شدم :دی
هرکی منو بیینه میفهمه که تپلی شدم.
یه ماهه باشگاه هم نمیرسم برم.همش یا نشستم دارم درس میخونم و جزوه مینویسم،غذا میخورم،میرم سرکار،برمیگردم دوباره درس و جزوه،شام و خواب!و این چرخه هرروز تکرار میشه
تا اخر این هفته باید یه فکری به حال خودم بکنم.چون شکمم واقعا گردالی شده..