Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

چه کردی آقای فردوسی!

وای!

راپونزل(پانزل!!؟) رو که حتما همتون میشناسید؟

میدونستید در شاهنامه ی فردوسی،رودابه موهاش رو میبافه و مثل کمند از پنجره ش میندازه پایین که زال اون رو بگیره و بیاد بالا؟ اما زال این کار رو نمیکنه و به جاش قربون صدقه ی موهای مُشکینِ رودابه میره و میگه وااای عااااسیسَم!خدا نیاره روزی رو که من از موهای قشنگ تو به عنوان کمند استفاده کنم :دی

و بعد،خودش کمندش رو درمیاره و قلاب میکنه و میره بالا پیش رودابه.با هم پیمان میبندن که هیچ کس دیگه ای رو به جز همدیگه به همسری نپذیرن و بعدم با یک مااااچ،مُهری بر این پیمان میزنن.

خب من این رو نمیدونستم!یعنی مامان اصرار داره که بچه بودم برام داستانش رو خونده؛ولی من واقعا یادم نبود اصلا..

خلاصه که میخواستم بگم راپونزل چیه دیگه؟

ما خودمون رودابه مذگان داریم :دی 

بَعله!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد