یه لحظه فکر کن چیزایی که ازشون مطمئنی، کاملا برعکس باشه! وحشتناکه!
حالا فکر کن تو زندگیت فقط از یه چیز مطمئن باشی و همون کاملا برعکس باشه!!! افتضاحه!
وقتی آدما حرف می زنن، علاوه بر اینکه به حرفاشون گوش می دم، توجه می کنم که از چه کلمات جدیدی استفاده می کنن و یا جمله بندیشون چطوریه. یه سری چیزای جدید از گردالی یاد گرفتم که میخوام براتون بنویسم.
یکیش فعل"برنامه کردن" هست. ما قبلا می گفتیم برنامه ریزی کردن اما این یکی جدیده. مثلا میگه " برنامه کردیم رفتیم مسافرت"، "برنامه کن بیا" ، "برنامه کردن بمونن"
بعدیش فعل "شماره بازی" هست. ما قبلا می گفتیم فلانی به فلانی شماره داد. اما الان می تونیم بگیم اون دو نفر شماره بازی کردن. یعنی به هم شماره دادن.
یه چیزای دیگه ای هم بود که یادم نمیاد الان :دی
نوشته بود:
"زن" ، نخستین موجودی بود که در دنیایِ انسانی پرستیده شد.
جوزف کمبل-الهه ها
پ.ن: خوشمان آمد.
کاشکی قلمم مثلِ او بود و کاشکی قدرتِ بیانم،ذره ای شبیه به او بود..
امروز اولین جلسه ی کاریِ رسمیِ من به عنوان روان شناسه.روان شناسِ کودک.همونطوری که همیشه آرزوش رو داشتم
مصاحبه با مادر انجام شده در طی جلسات و حالا نوبتِ خودِ کودکه.کودکِ 12 ساله :)
خیلی خدا رو شاکرم بابتِ این فرصت و خیلی هم خوشحالم. البته کمی هم نگرانم و هیجان دارم.
یکبار دیگه جلسه ی اول رو مرور میکنم و بعد یک مدیتیشنِ کوتاه انجام میدم که نگرانیم کمتر بشه. واقعا که هد اسپیس بزرگترین نعمتِ زندگی منه.
ویش می لاک/
بوس.