Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

جاذاب

جانی دپ توی فیلمِ Rain Man وااااقعا کراشه! آح گلبم.

بهرحال

یه عنکبوت اومد روی لباسم،گفتم عه عنکبوت..و با دستم گرفتمش و گذاشتمش توی باغچه.

دیدم یکی از بچه ها داره با تعجب نگاهم میکنه! گفتم چیه؟ گفت چه جالبی تو..به عنکبوت دست زدی!انتظار داشتم جیغ بزنی..

و همیشه بهم میگن «شیر زنی تو» :دی یا هروقت خیلی خوشون  بیادد از یسری کارام،میشنوم که میگن«گلی مرده! مَرد!»

البته که من همش اصلاحشون میکنم و میگم مرد چیه؟من زنم.بعد سریع میگن اخ اخ اره..زنِ زن..شیر زن

فکر کنم همه از رعد و برق میترسن و فقط منم که مشتاقِ شنیدنِ صدای رعد و برقم و از شنیدنش ذوق میکنم.

بهرحال منم خدا افریده :دی

تپل مپل

تپلی شدم :دی

هرکی منو بیینه میفهمه که تپلی شدم.

یه ماهه باشگاه هم نمیرسم برم.همش یا نشستم دارم درس میخونم و جزوه مینویسم،غذا میخورم،میرم سرکار،برمیگردم دوباره درس و جزوه،شام و خواب!و این چرخه هرروز تکرار میشه

تا اخر این هفته باید یه فکری به حال خودم بکنم.چون شکمم واقعا گردالی شده..

بلی

دوستان جان

عزیزان دل

گل های باغ زندگی

بله با شمام

خوبین عزیزان دل گلی؟ :دی چه هوای گرمی بود امروز!  خب بگید ببینم امروز چه کارای مثبتی انجام دادین؟ چقدش واسه آرزوهاتون بوده؟ چقدش زوری بوده؟ چقدش واسه لذت بردنش بوده؟

خب اگه خودم بخوام بگم: نصفش آرزوم بوده نصفش زوری یه کمی لذت.

میتونی!

ساعت 9 جلسه دارم.

جلسه ی دومِ درمان این مراجعِ مقاوم به درمانم ^^

خوشحالم  و کمی هیجان زده.

قهوه ای که بیش از حد مضطربم نکنه و فقط یه حالِ خوبی رو بهم بده بالاخره یافتم.حالا دیگه شبام بدونِ اون سر نمیشه :دی

خلاصه که همین.دعا کنین به خوبی بتونم به این جوجه ی قشنگم کمک کنم.

بوس.