Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

تصمیم جدید

از این به بعد،هفته ای یدونه  شعر حفظ میکنم ^^

اینجا هم مینویسمش اگر دوست داشتید شما هم حفظ کنید. با هَم بودن هرکاری رو راحت تر میکنه دیگه  ;)

خب..شعر این هفته،اختصاص داره به مولانای قلبم.


مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد

قیامت های پر آتش ز هر سویی بر انگیزد


دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فرو سوزد

دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد


ملک ها را چه مندیلی  به دست خویش درپیچد

چراغ لا یزالی را چو قندیلی در آویزد


چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید

بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد


چو هفتصد پرده دل را به نور خود بدراند

ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد


چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد

از آن دریا چه گوهر ها کنار خاک در ریزد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد