Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

پند امروز

زندگی کوتاه تر از اون چیزیه که فکر میکنی..

بیا و تا جایی که میتونی،کارایی رو بکن که دوسشون داری..کارایی رو بکن که دلت میخواد!

اگر دلت میخواد وسط خیابون ببوسیش،خب ببوسش..

اگر دلت میخواد با یه اهنگ،دیوانه وار برقصی،خب برقص..

اگر دلت میخواد کلم بروکلی رو با سس و آبلیمو بخوری،خب بخور..

اگر دلت میخواد لازانیات رو با قاشق بخوری،خب بخور..

اگر دوست داری لباس صورتی رو با سبز و نارنجی بپوشی،خب بپوش..

ببین میدونی چی میخوام بهت بگم؟

میخوام بگم جهان حولِ محور تو نمیچرخه!تو فقط یه نقطه ای توی این دنیا…زندگی خودت رو بکن و کاری رو بکن که عشقت میکشه،بقیه کیَن دیگه؟

باشه؟

فراموش نشود

یک چیز هایی هست که باید ازشون بنویسم چون مغزم سنگین شده..یادم باشه فردا درمورد «کنجکاوی ادما نسبت به همدیگه» یه چیزی بنویسم.الان خوابم میاد و گشنمم هست!

هوس شیرینی خامه ای کردم واقعا…

ولی به جاش چوب شور میخورم و عصر یخبندان میبینم..

دیگه خلاصه همین.

شب بخیر.

رازی که هیچکس بهت نگفته

به نظر من یکی از موهبت هایی که بشر داره،حموم رفتنه.

الان که اینارو مینویسم،تازه از حموم اومدم،قبلش توی اتاقم یه اسانسِ خوش بو روشن کردم و الان اتاقم بوی وانیل میده..بعدش هم دو سه تا شمع روشن کردم تا انرژی خوبی بهم بده.نگاه کردن به نور شمع و آتیش رو خیلی دوست دارم..از اسپاتیفای هم پلی لیست مورد علاقه م رو پلی کردم. chill indie mix .. ایندی سبک مورد علاقه ی منه.

تا حالا گفتم که عاشق نور زرد هستم؟

به نظرم بوی خوب مهم ترین چیزه توی دنیاست!چرا بعضی از ادما از عطر زدن فراری هستن؟یا چرا در مقابل خوش بو بودن مقاومت میکنن؟بدم میاد از ادمای اینجوری..

مراسمِ بعد از حموم هم خیلی هیجان انگیز و مهمه.

اونجا که ماسک و کرم و لوسیون و عطر و آبرسان و بالم لب و آبرسان میزنی.بعدش به موهات میرسی..بهشون ماسک بعد از حموم میزنی و با حوصله خشکشون میکنی.مثل یه تراپی میمونه همه ی این کارا.

به نظرم آدما باید کارای زندگی رو آهسته آهسته انجام بدن..چرا ماها انقدر عجله میکنیم؟جلو تر خبری نیست..هرچی هست همینجاست.همین حالاست..

مثلاچرا عجله کنیم برای این که زودتر به یه جایی برسیم؟مهم اینه که در نهایت میرسیم دیگه..

زندگیای ماها پر شده از عجله! تند تند از این اپ به اون اپ میریم  و سریع برنامه ها رو میبندیم..تند تند تایپ میکنیم! بابا ریییلکس..از همون لحظه ها لذت ببر..

آره خلاصه..خودم خیلی دارم این موضوع رو تمرین میکنم و حالم بهتره اینطوری.

امروز به هیچکدوم از کارایی که لیست کرده بودم نرسیدم. خب اشکالی نداره. عوضش چیل کردم. اصلا یه کاری وجود داره که من دوسش دارم..اسمش هست هیچ کاری نکردن! میدونستید وقتی شما هیچ کاری نمیکنید،درواقع دارید یه کاری میکنید؟ والا!!

منتهی همیشه به ما یاد دادن باید یه کاری بکنیم..چون در غیر این صورت یعنی مفید نیستیم و آدم بیخودی هستیم. بول شت محض!

خلاصه که همین..

امشب حتما چیپس سرکه ای میخورم.دلم براش تنگ شده.

دیگه این که همین.

امیدوارم جمعه ی خوبی بوده باشه براتون.

جمعه ها روز عشق و حاله

به مامان پیشنهاد دادم امروز ناهار،کباب دیگی یا همون به قول شما کباب تابه ایِ مرغ درست بکنه..الان بوی خیلی خوبی توی خونه پیچیده.

به نظرم منم مامانِ خوبی میشم.و غذاهای خیلی خوشمزه ای میپزم.خونه ای هم که توش زندگی میکنم یه خونه ی گرم و صمیمی،با یه عالمه شمع و همیشه خوش بو خواهد بود.

الان درگیر نصب کردن اون برنامه ی کوفتی روی لپ تاپمم.پیدا نمیشه از بس اپِ مزخرفیه! چینی ها هم خیلی احمقنا..فقط از اپ های مسخره ی خودشون استفاده میکنن.و همین رو به اینا هم یاد دادن..جزئی تر نمیتونم بگم.

خلاصه که اپلیکیشن آشغالش پیدا نمیشه.

باید یه راهی پیدا کنم.کلافه دارم میشم.

الانم میخوام برم زخم کاری ببینم..خیلی مزخرفه ولی فقط میخوام ببینم چی میشه.هووووع خیلی خوشحالم که امروز جمعه س .

بعدش میخوام یه دوش طولانی بگیرم.ماسک بزنم به صورتِ عزیزم.فیلم ببینم دوباره و حتما چیپس سرکه ای میخورم!یعنی حتمااا..شاید ادامه ی جزوه ی چهارشنبه م رو بنویسم.و همینا.

بوس.

فکت های خوشحال کننده

میدونستید نی نی ها از وقتی توی شکم مادرشون هستن،دست غالبشون رو انتخاب میکنن؟(بغض زیاااد)

یعنی ما از همون موقع تصمیم میگیریم که دست راستمون غالب باشه یا دست چپ.

اخ قلبم.