Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

بروبَچ

به نظرم فردوسی اخمو و خشن بوده.زیاد هم با کسی شوخی نمیکرده و با کسی هم شوخی نداشته..

حافظ لطیف و زود رنج.یعنی اگر چیزی بهش میگفتی،دلش زود میشکست،بعدش میرفته یه گوشه و در کنج عزلت،درموردش شعر میگفته.نازنازی بوده. :دی

عطار مقاوم و خردمند.

مولانا شوریده و فارغ از مسخره بازی های دنیوی.

سعدی هم مثل رودخونه بوده.زلال و یواش.مثل شعراش،ساده و قابل فهم.

بابا طاهر به نظرم یه پیرمردِ خمیده بوده که حالا شعر هم میگفته اون وسط برای خودش :دی

اره دیگه :)

توی ذهن شما این ادما چجوریَن؟هیچ بهش فکر کردین؟

وطنم!

خوب شد ایرانیا واکسن کرونا زدن!!

مشکلاتِ آب و هوایی رو هم ربط میدن به این که عوارض واکسن کروناس..حالا مشکلات مربوط به جسم و روان که بماند

چه کردی آقای فردوسی!

وای!

راپونزل(پانزل!!؟) رو که حتما همتون میشناسید؟

میدونستید در شاهنامه ی فردوسی،رودابه موهاش رو میبافه و مثل کمند از پنجره ش میندازه پایین که زال اون رو بگیره و بیاد بالا؟ اما زال این کار رو نمیکنه و به جاش قربون صدقه ی موهای مُشکینِ رودابه میره و میگه وااای عااااسیسَم!خدا نیاره روزی رو که من از موهای قشنگ تو به عنوان کمند استفاده کنم :دی

و بعد،خودش کمندش رو درمیاره و قلاب میکنه و میره بالا پیش رودابه.با هم پیمان میبندن که هیچ کس دیگه ای رو به جز همدیگه به همسری نپذیرن و بعدم با یک مااااچ،مُهری بر این پیمان میزنن.

خب من این رو نمیدونستم!یعنی مامان اصرار داره که بچه بودم برام داستانش رو خونده؛ولی من واقعا یادم نبود اصلا..

خلاصه که میخواستم بگم راپونزل چیه دیگه؟

ما خودمون رودابه مذگان داریم :دی 

بَعله!