Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

لاو لاو لاو

اقای فردوسی!

امیدوارم یه روزی ببینمت و محکم بغلت کنم و لپت رو حتما ماچ کنم که انقدر ذهن جالبی داشتی..نفس ادم‌ در سینه ش حبس میشه وقتی جنگ ها رو شرح دادی.

پ.ن: احساس میکنم عاشق فردوسی شدم! البته بعد از جلال الدین جون. بعله پس چی!

گود نایت چون دارم بیهوش میشم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مسیح جمعه 5 اردیبهشت 1404 ساعت 23:49 http://Roozhayetanhaei.blogfa.com

خانوم گلی شما به جای اینکه آقای فردوسی را در آغوش بفشاری یه لطفی بکن و پارسی را پاس بدارید کمی بیشتر

بامزه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد