Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

جمعه جون

خب میدونین که جمعه ها روز موردعلاقه ی منه دیگه؟

نمیدونم آدما چرا از جمعه ها خوششون نمیاد واقعا :/ 

ببین الان ساعت 9:50 شبه و هنوزم وقت دارم :) این اتفاق فقط جمعه ها میفته.

در کل جمعه ی خوبی بود.استادم امروز بهم گفت خیلی عالی داری پیش میاد؛یکم مکث کرد و بعدش گفت خیلی هم باهوشی! خیلی خوشحال شدم ^^

بیبی بعد از کلاس اومد دنبالم و رفتیم کافه ی مورد علاقه ی من.قبل و بعدش هم توی پاساژ کناریش چرخیدیم و بازی فکری خریدیم.

امروز تصمیمم رو برای تولدم گرفتم.

همه چی توی زندگیم خوب پیش میره خداروشکر.فقط چند تا سوال دارم و یسری چیزا که نمیدونم حل میشن یا نه.حالا بعدا جوابشون برام مشخص میشه.

اوضاع جیبم هم خیلی خرابه بله خلاصه.

کائنات..پول لازم دارم لطفا سریع تر دست بجنبونید.مغسی.

میرم شام بخورم و بعدش وایکینگ ببینم :)

خدافظ.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد