Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

اینترنت خر،خانوم جلی و همین.

این اینترنت خونه ی ما از بس ضعیف شده که وقتی یه کلیک میکنی،تا زمانی که باز بشه،میتونی بری آشپزخونه یه فنجون چایی برای خودت بریزی و برگردی بیای و تازه لینکی که خواستی رو لود میکنه برات..عصبیم میکنه واقعا! قبلا اینجوری نبودا بیشعور..

یک ساعته میخوام یه کتاب سفارش بدم و معطلشم!

حالا چه اصراریه که حتما کارارو با لپ تاپ انجام بدم خدا میدونه..

خانومِ جلی باز عکس دوتا بلیط رو استوری کرده.از همون کارای خزی که اون اوایل اینستا همه انجام میدادن.دوتا بلیط توی دست خودش و شوهرشه که دارن میلرزن!نمیدونم چرا اینجوریه واقعا!هروقت میخواد بره مسافرت میاد استوری از بلیطاشون میذاره.باشه بابا ما متوجه شدیم که شما فقط با هاواپایما اینور اونور میرین :| مامان بهم میگه خب چرا بهش ریپلای نزدی ببینی کجا میرن؟گفتم اخه به من چه الان فکر میکنه خیلی مهمه واسم! بعد مامانم در جواب میگه واا!تو چرا اینطوری میکنی؟چرا یهویی از آدما دوری میکنی؟

وا خب چه ربطی داره آخه مامانِ من! تو خودت همیشه نمیگی باید از این آدم ها دور موند؟ :دی

ولش کن حوصله ش رو ندارم.

الان میخوام سه تا گرامرِ کتاب آیلتسم رو بخونم و بعدش شاید بریم خونه ی مادرجون.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد