Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

دلتنگم

گاهی مثل یه پسر بچه ی بی پناه میشه که وقتی بغل میگیرمش،یادم میره این ادم،همونیه که همیشه دلم خواسته بهش تکیه کنم.

گاهی انقدر شکننده میشه که باورم نمیشه این همون آدمیه که بقیه در طی روز میبیننش..

اون جنبه ی لطیف و نازکش رو بقیه نمیشناسن؛این منم که وقتی تنهاییم و حالش خوب نیست میبینم..

گاهی وقتا که میبینم به هم ریخته،میشینم کنارش،سرشو میذاره روی پاهام و با موهای قشنگش بازی میکنم تا به حرف بیاد..مثل وقتایی که انقدر توی بغلش نگهم میداره تا گریه هام تموم بشه و شروع کنم به حرف زدن.

دلم براش یه ذره شده :)

.....

خدایا…

شکرت. از تهه تهه دلم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد