Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

ایمَجینیشن

از بازی "تصور کردن" لذت می برم. مثلا تو تابستون زیر آفتاب میشینم یا دراز می کشم، عینک آفتابی می زنم و آب پرتقال می خورم و تصور می کنم کنار دریام و دارم آفتاب میگیرم.شاید بگین در واقعیت هم میشه این کار رو کرد؟بله میشه ولی یه عالمه باید تا جنوب برم و یه جزیره ی دنج رو پیدا کنم.تازه تابستون اگر برم دریای جنوب،جزغاله میشم :)

تو زمستون هم وقتی تو ماشینم و از خیابونایی که آب گرفته می رم تصور می کنم توی یه قایق گنده ام و زیر آب پر از دلفینه :)))))))

شما پیشنهادی برای تصور کردن ندارین؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد