با «ع» امشب رفتیم توچال. تا نزدیکای ایستگاه دو رفتیم.
به دلم نشست.اصلا به قصد این رفته بودم که فقط زشت نباشه،ولی ازش بدم نیومد:)))) خیلی وقت بود کسی به دلم ننشسته بود.
صبور و با حوصله بود انگاری!
مهربونه..
اهل کوه و کمپ و طبیعت و سفر..البته بیشتر کوه.
به شدت کاری،
احساساتی.
یه حالتِ ساپورتیو طوری هم داره!
خوش چهره.
بامزه.
وقتی میخنده خیلی قشنگ میشه.
حالا همین دیگه..نمیدونم در ادامه چی بشه!ولی وقتی برگشتم خونه،بهم مسیج داد..و خب میدونیم معنی این یعنی چی دیگه.
ایشالا که خیر باشه. خدا جون..میدونی که من قاطی کردم و نمیدونم چی درسته و چی غلط.لطفا کمکم کن که راه درست رو برم.تو بخواه.هرچی تو بخوای رو من هم میخوام..چون هرچی که تو میخوای،خیره.
بوس.
شب بخیر.
چقد از شخصیت خوشم میاد
فاطمه ی عزیزم..دلتنگت بودم