من و انار امروز وقت ارایشگاه داشتیم و موهامون رو کوتاه کردیم. خیلی کوتاه و خیلی خوشگل و ناناس ^^
دیشب اقای الف پیام داده بود و گفت گلی فردا که اومدین این سمتی،بعدش بریم بیرون.. منم گفتم باشه چرا که نه.
دیگه خلاصه هماهنگ کردیم و از ارایشگاه رفتیم سمت شرکتشون.منتظرم کنار ماشینش وایستاده بود و وقتی با هم سلاملیک کردیم،گفت من برم یدقه خروجیم رو بزنم و بیام.
بعدش ماشین من رو پارک کردیم و با ماشین اون رفتیم.
خیلی خوش گذشت..خیلی خیلی خوش گذشت.
یه کتاب بهش معرفی کردم که خودمم نخونده بودم؛بعد گفت گلی تو بخون،بعد بده من بخونم. بهش گفتم من زیر جمله ها خط میکشم و هایلایت میکنما! گفت ایول پس اینطوری بهتره.. کتاب رو خرید و موقع پیاده شدن،گفت گلی کتاب رو یادت رفت ببری! من فکر کردم داره شوخی میکنه ولی جدی بود.
ماژیک های صورتی و ابی خوش رنگی رو برای رویتخته نوشتن سرکلاسم خریدم،خودکار و دفتر هم خریدم.هرکاری کردم نذاشت حساب کنم و اینطوری گولم زد که باشه ازت میگیرم پولشو. ولی مگه حریفش میشم که شماره کارت بده بهم؟
یه عاااالمه لابلای کتابا چرخیدیم. الف با حوصله ترین پسریه که در زمینه ی خرید کردن دیدم تاحالا! دونه دونه باهات میگرده،به ذوق کردنات واکنش نشون میده و خیلی بامزه س کلا.
بعدش رفتیم توچال ابمیوه خوردیم،یه عالمه توی ماشین اهنگای نوستالژی گوش دادیم و پرت شدیم به نوجوونیامون.
کلا امروز بهمون خیلی خوش گذشت. خیلی زیاد.
الف، دوست خوبیه.
خوشحالم از این بابت و خدایا شکرت.
فقط موضوعی که وجود داره اینه که جنتل خان خیلی داره تعلل میکنه و من دارم خسته میشم. ای کاش خودش رو وارد فرند زون نکنه که کنسل میشه در اون صورت برام! بابا دست بجنبون دیگه پسر.. خسته م کردی. اَه.
البته امروز با هم چت کردیما. توجه های جالبی هم نشون میده؛ولی نمیره مرحله ی بعدی.هوووووف.
نمیدونم والا.ایشالا هرچی که خیره.
خداجونم لاو یو و بوس.
یعنی چه دل ما رو آب می کنید خانم؟!
#درخواست عکس از مدل موهاتون داریم
چشم خااانوم