Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

شاید اره شاید هم نه

آقای مهندس،از من خوشش اومده و من اینو کاملا متوجه میشم.اما سعی میکنم به روی خودم نیارم و یا یه جوری رفتار نکنم که امیدوار بشه.چون به نظرم خیلی اختلاف عقیده داریم با هم.

امشب توی گروه گفت سوپرایز دارم براتون فردا،هرچی توی گروه گفتم بگو گفت نمیگم.رفتم پی ویش و پرسیدم چیه فقط اول اسمشو بگو..که سریع گفت هندونه.چشمام قلبی شد!گفتم جدیییی میگی؟گفت اره.فردا کوله م رو خیلی سبک میارم.گفتم نکن این کار رو خسته میشی که گفت برای شادی روح یه عزیزی میخوام هندونه بیارم براش. من خودم رو زدم دوباره به اون راه.

بعد گفتم ول کن من یکم هندونه مربع مربع قاچ کردم گذاشتم خنک بشه بیارم فردا،اینطوری خسته میشی هندونه رو تا قله بیاری که خندید و گفت نه کوله م که سبک باید باشه، گفتم چطور؟ دوباره خندید و گفت اخه کوله ی تو هم هست.

چون اونسری موفع برگشت،به زور کوله م رو گرفت و دو کوله ای میومد پایین که من سختم نباشه.

نمیدونم واقعا شایدم من دارم اشتباه میکنم. ولی کاملا حس میکنم که کمی از من خوشش اومده.

امشب انار میگه لعنت بهت،یا یهویی هیچکس توی زندگیت نیست،یا یهویی انقدر گزینه هات زیاد میشن که مجبور میشی حذف گزینه کنی

چمیدونم والا..ایشالا هرچی که خیره!

خدای خوب و نازنینم..خیلی دوستت دارم و از بابت همه ی روزهایی که بهم هدیه میدی ممنون و سپاسگزارم.کمکم کن فردا هم به قله برسم و لذت ببرم.تو بخواه برام،هرچی تو بخوای،خیره.

خیلی دوستت دارم.

شب بخیر.

نظرات 1 + ارسال نظر
x یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 21:29 http://malakiti.blogfa.com

راز جذب چیه گندم جان؟!

من واقعا نمیتونم با جنس مخالف خوب و سالم رفتار کنم و آنقدر جدی و عبوس ام همه می گرخن:دی

من خیلی نایس برخورد میکنم معمولا..میگم و میخندم و راحتم کلاً.
اما این روی همه جواب نیست.خیلی وقتا هم بهم توجه نشده تقریبا میشه گفت بستگی به ادمش داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد