Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

بی سر و ته

همچنان که نشستم و دارم از پدیکورِ پام لذت میبرم،دارم فکر میکنم که محیط ارایشگاه ها و سالن ها چقدر عجیب و غریبه! چقدر من از ادمای اینجا دورم!چجوری یه مدت تو فکرم بود که برم کار ناخن یاد بگیرم؟دیوانه بودما!!!

هنوز کوله م رو جمع نکردم..امشبم به طرز خیلی جو گیرانه ای قبول کردم که جای همکارم برم سر کلاسش..و این در حالیه که یه کوه کار و وسیله دارم خونه. -__-

حالا امیدوارم نوبتم بشه ابروهام رو بردارم -_-

برای فردا خیلی ذوق دارم.

هورا هورا

راستی روز همه ی تیچرا هم مبارک؛بوس.

نمیشه که

نمیشه که تو هر حرفی دلت خواست رو بزنی بعد بگی من هیچی توی دلم نیست!

.

نمیشه که تو حرفی که نباید رو بزنی و بعد آخرش بگی جسارت نباشه!

.

آدما هم خودشونو مسخره کردنا. والا.

عنوان ندارد

اکانتِ هد اسپیس رو برای سه ماه اینده دارم و خوشحالم.خیلی خوشحال.

کمرم به طرز عجیبی درد میکنه و احساس میکنم که قراره پریود بشم. همیشه دمِ سفر رفتن این موضوع اتفاق میفته؛البته هورمون هام کمی بهم ریخته.باید برم دکتر که هنوز نرفتم.

دلم آرومه. همین برام از همه ی دنیا بَسه.

خوابم میاد و دارم بیهوش میشم.

رحم خانوم؛

رحم جونِ قشنگ و خوبم که همیشه باهام راه اومدی و دقیقا به موقعِ خوبِ خودش پریود شدیم..میشه یه هفته تاخیر داشته باشیم این سری؟اینطوری سفر بهمون بیشتر خوش میگذره ها..قول میدم خیلی مراقبت باشم..باشه؟میشه؟پلییییز…

و باز هم خواستگار

هرچقدر پولدار. هرچقدر معروف. هرچقدر خوشتیپ و محترم. . . 

نه! نه نه! جواب من منفیه.

ن

می

خوام

تمام

اندوهناک

نمیدونم این اشک هام از خستگی و فشار کاریِ امروزمه یا از دلتنگی..

آخ از دلتنگی…

آخ از مچالگیِ دلِ کوچیکم…

خدایِ من؛

بخواه برای من آن‌چه که خیره..خیر همونیه که تو میخوای.خودم رو مثل همیشه میسپارم به دستات.

شب بخیر.