Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

رحمِ عزیز و قشنگم،

تو که انقدر خوبی،انقدر خانومی،انقدر عسّلی…

بیا و یه کاری کن تا بعد از سفر پریود بشیم؛مثلا سیزده به در…

باشه؟

قلبونت بشم

کوفت

تا حد زیادی بی حوصله ام و کمی هم ناراحتم.

تا حد خیلی زیادی هم بی تفاوتم! این بی تفاوتی منو میترسونه.تا حالا اینطوری بی تفاوت نبودم

تصمیم دارم تا آخرِ امروز،دیگه نرم توی اینستا و به جاش کتاب میخونم و درس.

کلاسام با چینیا افتضاح پیش میره و ازشون بدم میاد.

سر در گمم و نمیدونم چه غلطی دارم با زندگیم میکنم.

شب هم پری اینا میان خونمون؛اصلا حوصله ندارم.

حوصله ی خودمم ندارم.

البته پی ام اس هم هستم.

اصلا میرم حموم.

خدافز.

علاقه به کار

وقتی به پایان تعطیلات فکر می کنم یه عالمه غصه میاد تو دلم. دلم نمیخواد برم سر کار. همیشه از سر کار رفتن بدم میاد. دلیلش ساعت و میزان حقوق می تونه باشه تاااا ... تا خودم.

وقتی به عکسایی که با دانش اموزا نگاه میکنم..البته فقط بعضیاش..حالم بد میشه. خیلی شبیه تیچرا شدم. دیگه جدی جدی تیچر شدم. اه اه.