Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

کاربرد مهمه

امشب برای خودم چندتا لباس خریدم اما کفش نخریدم.یه عالمه از راه رو رفتیم و رسیدیم به همون مغازه ی مورد نظرم،اما پشیمون شدم.چون یادم اومد باید دنبالِ «کاربرد» باشم! خیلی فکر کردم و جا کفشی خونه رو با خودم مرور کردم و دیدم واقعا کاربرد این کفشِ جدید چیه برام؟وقتی دیدم جوابم «هیچی»ئه،پشیمون شدم و به مامان اینا گفتم نمیخوام،نخریدم و برگشتیم خونه

اما از شهر کتاب،برای چندتا از آدم های مهم و عزیز زندگیم کارت پستال خریدم.برای مامان،بابا،انار،بیبی،خانوم گردالی،پری و مریم. برای بیبی و انار،عیدی هم خریدم.دوتا کتاب خریدم که انقدر دوسشون دارم،شیطونه میگه ندم بهشون و دست خودم بمونه..هاها.

دیگه این که آرومم،خوشحالم و راضی ام.

خدایا شکرت.

راستیییی! امروز ۱۰ دقیقه چرخ زدم. شُکر..شُکر…شُکر.

شب‌بخیر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد