من بزرگ شدم. نه این که فکر کنی به لحاظ سنی منظورمه ها. کلا خیلی بزرگ شدم. نمیدونم اصلا چجوری توضیحش بدم.
دیشب گوشی خریدم :) صبح زنگ زدم به اقای "ف" و گوشی رو داد با دوستش صحبت کردم. بعدش منصرف شدم و گفتم خب یکم دست نگه میدارم.اما بعدش امیرحسین،یکی از دوستای آقای "ف" بهم زنگ زد و گفت گندم شنیدم میخوای گوشی بگیری اره؟گفتم اره.بعد مدل گوشی رو پرسید و گفت که اونو به نظرش نگیرم و بهتر از اون رو بگیرم. خلاصه صبح که حرف زدیم،شبش رفتیم چهارتایی گوشی رو گرفتیم.من و اقای "ف"،امیرحسین و دوست دختر آقای "ف".بهترین قیمت ممکن رو برام حساب کرد؛تازه آداپتور و قاب و گلسم رو هم برام حساب نکردن که خوشحال تر شدم بعدشم رفتیم شام خوردیم و خیلی خوش گذشت در کُل.من از جمعشون خیلی خوشم میاد.دوستای خیلی باحالیَن.
گوشیمو خیلی دوست دارم.خیلی زیاد.چون اینم مثل قبلیه بزرگه. گوشی قبلیم رو هم نفروختم.چون خیلی دوسش دارم و دلم نمیاد.
ایشالا یه روزی برم و خونه م رو بخرم. آخ.گلبم.
همه چیز اروم پیش میره..
گاهی هم با هیجان و پر تاب و تَب.
اما همه چیزخوبه.
خوب تر هم میشه.
خوشحالم.
مچکرم ناز خدا.
بوس.
شب بخیر.