Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

هپی هپی هپی

من بزرگ شدم. نه این که فکر کنی به لحاظ سنی منظورمه ها. کلا خیلی بزرگ شدم. نمیدونم اصلا چجوری توضیحش بدم.

دیشب گوشی خریدم :) صبح زنگ زدم به اقای "ف" و گوشی رو داد  با دوستش صحبت کردم. بعدش منصرف شدم و گفتم خب یکم دست نگه میدارم.اما بعدش امیرحسین،یکی از دوستای آقای "ف" بهم زنگ زد و گفت گندم شنیدم میخوای گوشی بگیری اره؟گفتم اره.بعد مدل گوشی رو پرسید و گفت که اونو به نظرش نگیرم و بهتر از اون رو بگیرم. خلاصه صبح که حرف زدیم،شبش رفتیم چهارتایی گوشی رو گرفتیم.من و اقای "ف"،امیرحسین و دوست دختر آقای "ف".بهترین قیمت ممکن رو برام حساب کرد؛تازه آداپتور و قاب و گلسم رو هم برام حساب نکردن که خوشحال تر شدم بعدشم رفتیم شام خوردیم و خیلی خوش گذشت در کُل.من از جمعشون خیلی خوشم میاد.دوستای خیلی باحالیَن.

گوشیمو خیلی دوست دارم.خیلی زیاد.چون اینم مثل قبلیه بزرگه. گوشی قبلیم رو هم نفروختم.چون خیلی دوسش دارم و دلم نمیاد.

ایشالا یه روزی برم و خونه م رو بخرم. آخ.گلبم.

گیلی گیلی

امروز تتوی جدیدم رو زدم. انقدر زیباست که همش نگاش میکنم :)

همین.خیلی خوشحالم  ^^

بهتر از این

همه چیز اروم پیش میره..

گاهی هم با هیجان و پر تاب و تَب.

اما همه چیزخوبه.

خوب تر هم میشه.

خوشحالم.

مچکرم ناز خدا.

بوس.

شب بخیر.