Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

دلم نمیخواد درمورد خودم با کسی حرف بزنم.

اصلا دلم میخواد حرف نزنم.

دلم میخواد دراز بکشم و به اون قسمت از کمدم نگاه کنم یه گوشه ش ترک خورده.نگاه کردن به اون قسمت باعث میشه به هیچی فکر نکنم.

از دست بابا خیلی ناراحتم چون دو روزه منو مسخره ی حودش کرده!هی میخوام برم سنتورم رو بگیرم هی میگه نه من میرم میگیرم.خب برو دیگه!هی یادت میره…

دلم میخواد خودمو خاموش کنم.

ناراحتم؛خیلی.

نظرات 1 + ارسال نظر
کاف سه‌شنبه 21 آذر 1402 ساعت 23:22 https://mrkaf.blog.ir/

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را..

خیلی به جا و به موقع بود آقای کاف

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد