Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

تو بخواه

مینیسکِ زانوی راستم پاره شده :)

بین گریدِ ۱ و ۲ئه ولی خداروشکر.

دارو دارم و از فردا باید برم فیزیوتراپی.

فعلا نه کوه میتونم برم نه بدوم نه رانندگی طولانی مدت بکنم. :(((((

دیشب کلی گریه کردم،ارمان بهم گفت که صبح حاضر باشم میاد دنبالم تا با بچه ها بریم اونا میدون،من و ارمان پیاده راه بریم.خیلی رفیق خوبیه.بعد همش باهام حرف زد که غصه نخورم و دیگه گریه نکنم.

پیش دوستام بودن یکم حالم رو بهتر میکنه.

اخی چقدر روحیه ی لطیفی دارم :))))

مثل همیشه،همه چیز رو،میسپارم به دست نازنین خدای عالم..میدونم که اون،بهترین ها رو میخواد برای من.

خدا جونم..تو بخواه؛ تو بخوای خیره.

دوستت دارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد