Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

روز مزخرف

امروز هم بی حوصله بودم،هم غمگین و هم عصبانی!

رفتم پیش روانپزشکم و داروهام رو کم کرد..شکر.

ازم نقشه ی مغزی گرفت و گفت ببین امواج بتای مغزت چقدر کم شده و نقاط قرمز و نارنجی توی مغزت چقدز کمرنگ شده.از ذوق سریع به بیبی زنگ زدم؛داشت استراحت میکرد،ولی باهام حرف زد و سعی کرد که خوشحالم کنه.این کاراش برام خیلی ارزشمنده.

اموزشگاه هم خبری نبود.

هنوزم خیلی ناراحتم.نمیدونم از چی. نه دروغ گفتم؛از این که پول ندارم ناراحتم.خیلی هم ناراحتم.

فردا خانوم گردالی رو میبینم و کلی خوش‌میگذره.

ایشالا که فردا روز خوبی باشه.

شُکر و الهی شکر.

شب بخیر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد