برای بنیتو با بدبختی قطره و پماد میریزیم. یه قطره ش رو باید تا ۳ روز براش بریزیم و یکی رو تا ۱۰ روز.چهار نفری من و خواهرم و بابا و مامان تیم میشیم،مامان و خواهرم دستکش آشپزی،از همونا که باهاش ظرفارو میذارن توی فر دستشون میکنن تا دست و پاش رو بگیرن،من بنیتو رو از پشت گردن محکم توی بغلم میگیرم و بابا مسئولِ ریختنِ قطره ها و پماد هست.
پیشی باهامون قهر کرده و همش ازمون رو برمیگردونه و هرجایی که من باشم سریع میره بیرون و خلاصه چشم نداره منو ببینه.
:((((