Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

و باز هم خواستگار

هرچقدر پولدار. هرچقدر معروف. هرچقدر خوشتیپ و محترم. . . 

نه! نه نه! جواب من منفیه.

ن

می

خوام

تمام

اندوهناک

نمیدونم این اشک هام از خستگی و فشار کاریِ امروزمه یا از دلتنگی..

آخ از دلتنگی…

آخ از مچالگیِ دلِ کوچیکم…

خدایِ من؛

بخواه برای من آن‌چه که خیره..خیر همونیه که تو میخوای.خودم رو مثل همیشه میسپارم به دستات.

شب بخیر.

لطفاااا

میخوام حرفی رو بهش بزنم و چیزی رو بهش بگم که تاحالا به کسی نگفتم و برای اولیییییین بار در همه ی زندگیم یه همچین چیزی رو میخوام بگم

دست و پاهام یخ زده و ضربانم توی گوشم میزنه..

استرس دارم.

دعا کنید موفق بشم و همه چی به خوشب بگذره..

خدایا..پلیییز

باشه؟

تنبل

از شاگردایی که دیر میان سرکلاس خیلی خوشم میاد :دی

شکر

از این که بهم میگه «با سلیقه» خیلی خوشم میاد.

دیروز صحبت هایی داشتیم که جالب بود!

خدایا..

میدونم که خیر میخوای برام؛میدونم آنچه که اتفاق میفته،بهترینه،چون تو خواستیش..من به خواسته ی تو یقین دارم؛میسپارم به خودت هرچی که هست و نیست رو.

شب بخیر.