Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

چرا واقعا؟

من اگه یه روزی خدا رو ببینم،حتما ازش میپرسم که چرا افسار زن ها رو دادی دست چهارتا هورمونِ عوضی؟اونم هر ماه!اونم یک هفته قبل از فرو ریختنِ دیواره ی مذکور!

امروز که توی اتوبان داشتم برمیگشتم،یه گربهه بهش ماشین زده بود و مرده بود.تا برسم خونه،برای اون گریه کردم.

وقتی که پی ام اس باشم،گوشه گیر تر از همیشه میشم.بی حوصله،بد خلق و خیلی شکننده تر از همیشه.میشم مثل یه بچه کوچولویی که رفته نشسته پشتِ پرده.مچاله میشم.درست مثل نوزادی که توی شکم مامانشه. اونوقت آدما اینو نمیبینن که.همش فکر میکنن من براشون قیافه گرفتم یا دلم نمیخواد باهاشون حرف بزنم. ولی واقعیت اینه که خودم خیلی اذیت میشم از این موضوع :(

خیلی غمگینم و یه عالمه احساسات بد دارم.

الان اگه اهنگ بودم،این اهنگ بودم:

Tabula Rasa-April rain

نظرات 1 + ارسال نظر
x جمعه 22 فروردین 1404 ساعت 22:05 http://malakiti.blogfa.com

یاد این افتادم که این ماه یک هفته انواع و اقسام وحشتناک ترین حالات روحی رو داشتم قبل پریود:(

الهی :((( خیلی بده لامصب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد