Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Mooo

-عه گیاهخوار بودی؟

+بله نزدیک به یک سال.

-یعنی علف میخوردی؟هااااار هااااار هاااار

زهرمار! آدمِ بی شعور بی مزه..

دو

در حالی که باید تا دو ساعت دیگه ناهار بخورم و از خونه بزنم بیرون،هنوز نه کوله م رو بستم،نه دوش گرفتم و نه صبحانه خوردم..

کاشکی بنجنبم واقعا..

لاوان قشنگم.لطفا اغوشت رو برام باز کن که دارم پر میکشم به سمتت..

گلی شرلی

با  قسمت پنجم آنه شرلی گریه کردم. وقتی ماریلا قبول کرد که آنه شرلی رو به فرزندی قبول کنن، آنه شرلی خیلی خوشحال شد و تصور کرد توی یه گل دراز کشیده. دلم سوخت چون از اینکه به فرزندی قبول شده خوشحال بود. با اینکه خیلی هم چیز ناراحت کننده ایه.

وقتی یه ادم تو شرایط بده، می تونه از یه موضوع تلخ یا کوچیک هم لذت ببره..

.

.

غم انگیزه.

یه دهن بخون

آخر کلاس نوجوان(پسرا) یکی گفت تیچر میشه یه کم فارسی حرف بزنی ببینیم صداتون موقع فارسی حرف زدن چطوریه؟ من فارسی گفتم: چی بگم؟ 

گفت وااااای خیلی خوب بود. بازم بگید:))))))

خوشبختانه زنگ خورده بود و من اومدم بیرون!

:(

کنسرت میقام :(

کنسرت شهرام ناظری عزیزم..