Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

قرارمون یادت نره

آقا چقدر صبح زود بیدار شدن خوبه ها! امروز که باید میرفتم دکتر،مجبور بودم 6:30 پاشم. خیلیییی وقت بود که این ساعت رو به خودم ندیده بودم! چقدر آدم حالش بهتره.چقدر همه چیز قشنگ تره! البته به شرطی که شبش کافی خوابیده باشی اون موقع از صبح،تازه داری همزمان با طبیعت بیدار میشی(طبیعت منظورم هر جنبنده و جانداریه کلاَ)؛همون موقع همه چیز در سکون و آرامشِ خودشه؛هنوز هیاهوی آدم ها،ماشین ها و موتور ها شروع نشده و تو فرصت داری از سکوت لذت ببری.تاحالا به صدای سکوت گوش دادین؟خیلی عمیق و قشنگه. تازه میتونین ماه رو هم توی آسمون ببینین که در برابرِ رفتن داره مقاومت میکنه؛ولی چون دیگه الان جاش توی آسمون نیست،قشنگی خودش رو نیمتونه به رخ بکشه.(در نتیجه هر جا که جاتون نبود نمونید!بعله!)

از این به بعد هر روز صبح زود پا میشم.

اصن هرروز 6:30.

حالا ببین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد