Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

از دیشب تا امروز

دقت کردم،وقتایی که مهربونی میکنم،خیلی خوشحال ترم و حس بهتری دارم.

نمیخوام مثل آدمای دور و برم باشم..نمیخوام مثل آدما فکر کنم که نباید مهربونی کرد؛نمیخوام بدی آدما رو بگم..دوست دارم چشمام فقط خوبیا رو بگه،گوشام فقط خوبیا رو بشنوه و لب‌هام فقط از خوبی ها حرف بزنه

امشب یه آدمی اعصابم رو خیلی خورد کرد و دلم رو خیلی شکست.

پن کیکام مزخرف شدن. اما دوستام ازشون تعریف کردن و ازم تشکر کردن :)))))

دوست داشتم دیشب گل میگرفتم اما نگرفتم.

همین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد