Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

Woo-Hoo

مینویسم..حتی وقتی که نوشتن هم بلد نبودم،مینوشتم.. اینجا دفترچه خاطرات منه ^_^

یعنی اگه بمیرم هم بازم خوش بو هستم؟

قبل از این که برم حموم،اسانس خوش بو و عزیزم رو روشن کردم تا اتاقم بویِ گرما و قشنگی بگیره.به تختم هم از اون اسپری که بوی Cotton و اکالیپتوس میداد اسپری کردم.حالا که نشستم روی تختم،هی بوی اونی که اسپری کردم میخوره به دماغم و هی عشق میکنم از بوش.

دوتا از ویژگی های خودم که خیلی دوسشون دارم،اینه که عاشق کتاب خوندن و عاشق عطر و چیزای خوش بو هستم.توی اتاقم پر از کتابه و روی میز ارایشم یه عالمه عطر.راستش یه عالمه نیست به نظر من.فقط  ۷ تا عطر دارم که دوتاشون دارن تموم میشن و خیلی غمگینم میکنه این موضوع.

من عاشق اینم که وقتی در کشو ها یا کمدام رو باز میکنم،همیشه از لباسای که تا شدن یا اویزون شدن،بوی عطر و خوش بویی ازشون میاد.اصلا در کمدم رو که باز میکنم اول یه نفس عمیق میکشم.من همیشه بوی خوبی میدم.

راستی عاشق خریدن لوسیون ها هم هستم.چون باعث میشه تا حمومِ بعدی،همش یه بوی خوبی ازم میاد و هی خودم قربون صدقه ی خودم میرم

تازه قشنگ ترین توصیفی که شنیدم این بود که«بویِ خونه میدی».

شنبه روزیه که با مسئولِ آموزشگاه صحبت میکنم و میگم که کلاسام رو برای ترم جدید میخوام بکنم دو تا.خب قطعا قبول نمیکنه دو تا کلاس داشته باشم و خواهد گفت حداقل بکنش سه تا!که در اون صورت من بهش میخوام بگم ممکنه هر ماه یک هفته ش رو نباشم و سه تا کلاس سخت میشه.حالا خلاصه باید ببینم چی میشه دیگه.

تصمیم دارم که خودم رو مثل قدیما،همش با چیزای کوچیک خوشحال کنم.

خب الان تایمی هست که باید گوشیم رو بذارم کنار.یعنی نباید به اسکرین گوشیم خیره بشم.

پس میرم کتابم رو میخونم و منتظر میمونم.

ولی شب شما بخیر دوستای خوبم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد